سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
حرفهای نسنجیدهی او تمامی ندارد
عارف: امیدواریم کارگروه زلزله فراکسیون امید قوز بالا قوز نشود!
محمدرضا عارف، فعال اصلاحطلب و رئیس فراکسیون امید اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی به تازگی طی سخنانی در کنگره انجمن مدرسین دانشگاهها گفته است:
«فراکسیون امید درباره زلزله کارگروهی تشکیل داده است تا مسائل را پایش و آسیبشناسی کند. باید دید حضور مردم و کمک مردم به خوبی بهرهبرداری شده یا خیر. باید به بحث بازسازی و نوسازی توجه کرد. امیدواریم این کارگروه قوز بالا قوز نشود و کمک کند. ما تلاش کردیم در این فراکسیون به جد دنبال کارهای زلزله بدون رسانه ای کردنش باشیم.»
به گزارش ایرنا، او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز اظهار میکند: ما از سکوت خطرناک دانشگاه و فضای امنیتی آن نگرانیم و نسبت به آن هشدار می دهیم![۱]
*قضاوت درباره حرفهای آقای عارف پیرامون کمکهای مردم، کارگروه زلزله فراکسیون امید و امنیتی بودن فضای دانشگاهها را به مخاطبان محترم وا میگذاریم...
***
«محمود واعظی» سوء نیت دارد و میخواهد از اصلاحطلبان عبور کند
روزنامه اعتماد، روز پنجشنبه گذشته در گزارشی مطوّل به عملکرد محمود واعظی، رئیس دفتر آقای روحانی در دولت دوازدهم پرداخت.
اعتماد در بخشی از گزارش خود با اشاره به عزل و نصبهای واعظی و برخی مواضع سیاسی او مینویسد: اختلافات واعظی و اصلاحطلبان و فراکسیون امید را چگونه باید تحلیل کرد؟ شایعاتی است بی اساس یا روز به روز قوت خواهد گرفت و در بزنگاهی کار دست دولت اعتدال میدهد؟
گزارشگر این روزنامه در ادامه تصریح میکند: اختلاف واعظی با اصلاحطلبان در دولت دوازدهم اوج گرفته اما مساله امروز و دیروز نیست. او در انکار نقش اطلاح طلبان در پیروزی روحانی نه تلویحا و با اشاره غیر مستقیم که با صراحت وارد میدان شده است و در یکی از سخنرانیهایش نقش اصلاح طلبان در پیروزی روحانی را آنگونه که بود نپذیرفت.
این گزارش میافزاید: اینگونه اظهارنظرها تنها اقدام عملی برای عبور از اصلاح طلبان نیست و لابی کردنهای به نفع لاریجانی در جریان انتخابات هیات ریسه مجلس را نیز باید به آن افزود. لابی گری هایی که صدای نمایندگان اصلاح طلب را درآورد...انتصاب محمود واعظی به عنوان رییس دفتر رییس جمهور، اصلاحطلبان را مکدر کرد.
اعتماد در گزارش خود که با عنوان «در دفتر رئیسجمهور چه میگذرد؟» منتشر شده همچنین تأکید میکند: اصلاحطلبان نسبت به حسن نیت واعظی اطمینان خاطر ندارند.[۲]
*از حوالی یکسال قبل، به کرّات در وبلاگ مشرق اشاره کردیم که اصلاحطلبان مترصد «عبور از روحانی» و طلاق دادن رئیسجمهور هستند و برای این کار به ویژه پس از انتخابات ریاستجمهوری به هر بهانهای چنگ خواهد زد.
گزارش روزنامه اعتماد را نیز میتوان در همین راستا ارزیابی کرد.
اعتماد در حالی واعظی را مخاطب خود قرار داده که به نظر میرسد ضمیر مرجع، شخص آقای روحانی است و لذا پیش کشیدن پای واعظی بیشتر یک بهانهجویی به نظر میرسد.
در ماجرای عزل و نصبها و یا سخنرانیهای واعظی هم کیست که نداند که رئیسجمهور روحانی هیچ عملی را بر خلاف مصالحی که خودش تشخیص میدهد، برنمیتابد و لذا واعظی در صحبتها و عزل و نصبها صرفا رضایت آقای روحانی را نصبالعین قرار داده است و چپها هم این را میدانند.
رضایتی که البته در دولت یازدهم نیز توسط جمیع مقامات دولت یازدهم و اطرافیان رئیسجمهور روحانی بعنوان سرلوحه قرار گرفته بود اما اصلاحطلبان خود را نسبت به آن به تجاهل میزدند و از این میگفتند که ما «فدائیان روحانی» هستیم و تمام کارهای روحانی قانونیست!
به سخن دیگر اینکه نه رئیسجمهور روحانی و نه مقامات پیرامونی او در دولت دوازدهم، هیچ تغییری نکردهاند اما اصلاحطلبان از آنرو که به دنبال عبور از آقای روحانی هستند و به هیچ وجه منالوجوه قصد ندارند با رئیسجمهور روحانی پا به انتخابات سال ۱۴۰۰ بگذارند؛ این روزها انتقادات شدیدی را علیه هر کار مثبت و منفی دولت رواداری میکنند.
گفتنیست، طی هفتههای اخیر، «بهزاد نبوی» از فعالان جریان سیاسی چپ، با صراحت هرچه تمامتر وجود هرگونه ائتلاف و توافقی را میان اصلاحطلبان و رئیسجمهور روحانی انکار کرد.[۲]
مصطفی کواکبیان و احمد شیرزاد هم به تازگی از این گفتهاند که رئیسجمهور روحانی تغییر کرده است![۳]
مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزیر کشور در دولت اصلاحات نیز چهره دیگری است که چند هفته قبل در یک مصاحبه از این گفت که از اول هم هیچگونه ارتباط سازمانی و تشکیلاتی میان روحانی و چپها نبوده است![۴]
غلامرضا ظریفیان از فعالان چپ هم از این گفته است که رئیسجمهور روحانی انتظارات اصلاحطلبان را براورده نکرده و چپها به دلیل روی کار آمدن ترامپ در آمریکا بود که از روحانی حمایت کردند![۵]
به نظر میرسد این رفتارها و گفتارها میرود تا روزهای سختی را در روابط رئیسجمهور روحانی و اصلاحطلبان بعنوان حامیان اصلی او حادث کند.
روزهای سخت بویژه برای جریان سیاسی خاص که میگفت «ما تضمین روحانی و فدائیان او هستیم» اما اکنون در این تردید است که آیا خواهد توانست در نزد مردم خود را از رئیسجمهور روحانی و عملکرد او بری کند یا خیر؟!
***
همه پیامهای «زانو زدن یک سردار در مقابل یک مادر شهید»
امیر سرتیپ فرزاد اسماعیلی، فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتمالأنبیا، چندی قبل طی مراسم یادواره شهدا در یکی از شهرستانهای دور افتاده کشور، در مقابل مادر یک شهید زانو بر زمین زد و چادر این مادر را بوسید.
اما در وَرای تصاویری که از این لحظه منتشر شده، معانی بلندی نهفته است...
*به جرأت میتوان گفت که حافظه افکار عمومی ایرانیان، هیچگاه در طول تاریخ چند هزار ساله این کشور شاهد خشوع و تضرّع پادشاهان و حکّام و امرای خود در مقابل هیچ قشری از مردم نبوده است.
فیالواقع نه در تاریخ بیهقی، نه در تواریخ منتشره از سوی مستشرقین غربی و نه حتی در تاریخ حکومتهای شیعه ایران از قبیل صفویه و زندیه هم چنین چیزی لااقل به عنوان یک رویه، خوانده و دیده نشده است که امیری در اوج برخورداری از شوکت و مقام اما مردم را در معنای واقعی کلمه برتر و بالاتر از خود بداند و در مقابل آنها خضوع و خشوع رفتاری داشته باشد.
افکار عمومی ایران حتی در نزدیکترین تاریخ نزدیک به خود یعنی در حکومت پهلویها نیز نه تنها سراغی از احترام واقعی به مردم ندارد بلکه تصاویر حافظهاش پر است خاکساری امیران و ژنرالها در مقابل شخص شاه مخلوع و در ادامه، خضوع شاه در مقابل رئیسجمهور آمریکا!
در واقع، تعریف مصطلحی که تا قبل از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران از سرداری و امیری و صاحبقرانی در ذهن عمومی ایرانیان بود، داعیه «أنا ربّکم الاعلی» داشتن در مقابل مردم و خاکساری در مقابل قدرتهای برتر بود و لاغیر.
رفتار و اعتقادی که در پیامد آن، فرزندان نامشروعی مثل شقاوت، مال مردم خوری، بیهویّتی، زبونی در مقابل دشمن و بیغیرتی نیز متولد میشدند و ذهن مردم ایران پر است از رفتارهای اینچنینی در میان امیران و حکّام رژیم پهلوی.
جالب است که خوانش تاریخی نشان میدهد حتی اگر سردار یا امیری هم در آن ازمنه و ماقبل آن رفتاری مردممدارانه از خود بروز میداد؛ این مقوله بعنوان یک اتفاق و حرکت در خلاف جهت جریان آب شناخته میشد زیرا همه میدانستند که رفتار یک حاکم یا یک امیر صرفاً منبعث از جایگاه بالاتر او نسبت به مردم و زبونی دیگران در مقابل اوست.
با این وجود اما از ۴۰ سال قبل و با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران، این رفتار تاریخی غلط و نگرش پیرامون آن به یکباره تغییر کرد...
حافظه عمومی ایرانیان، اینک حکومتی را نظاره میکند که رهبر بلندآوازه آن با تواضع هرچه تمامتر از نوجوانی شهید نام میبرد و او را رهبر خود مینامد.
این حافظه حالا عالیترین مقام سیاسی و اجرایی کشور یعنی رهبر معظم انقلاب را تماشا میکند که با عبایی گلی و عمامهای خاکگرفته در میان آوارهای زلزله کرمانشاه راه میرود و آداب و ترتیبی را برای در میان مردم بودن، نمیجوید.
مردم هماکنون مدیران و مسئولانی را میبینند که حتی در تندترین مواضع سیاسی نیز اما خدمت به مردم را افتخار خود اعلام میکنند، نمیتوانند نسبت به آلام مردم بیتفاوتی کنند و حتی با اینکه ممکن است کسانی از آنها در ذیل مدیران ارشد کشور نیز در مکنون خود اعتقادی به احترام به مردم نداشته باشند اما جرأت ابراز این اعتقاد غلط را ندارند.
و اکنون در مقابل چشم تمام مردم ایران، ژنرالهایی با کلاه لبهدار و نشانهای نظامی و درجههای خوشهدار و محافظان بسیار، اما در مقابل مادر سالخورده یک شهید زانوی ادب به زمین میگذارند و اثبات کردهاند که بخاطر اسلام و مردم، نه از تواضع و خاکساری که حتی از کنار گذاشتن جان هم اِبایی ندارند و امیری و پست و مقام برای آن نردبانی است برای رسیدن به خدا...
***
1_ http://www.irna.ir/fa/News/82740603
2_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3665945
3_ mshrgh.ir/794811
4_ mshrgh.ir/798227
5_ mshrgh.ir/798673